خانه عناوین مطالب تماس با من

کتاب آلمانی منشن

کتاب آلمانی منشن

برگه‌ها

  • فهرست لغات آلمانی منشن a1.1

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • die Kombination
  • der Koffer
  • jobben
  • das Jenga
  • jemand
  • jeder
  • jeder
  • die Jahreszeit
  • die Jahreszahl
  • der IT-Spezialist

بایگانی

  • آبان 1401 98
  • مهر 1401 153

جستجو


آمار : 1130 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • bald شنبه 16 مهر 1401 18:09
    به زودی، زود
  • die Ausstellung شنبه 16 مهر 1401 18:08
    1. نمایشگاه Wir waren mit der Lehrerin in einer Ausstellung. ما با معلم در یک نمایشگاه بودیم. 2. صدور، روند صدور Die Ausstellung eines neuen Passes dauert zwei Wochen. صدور پاسپورت جدید دو هفته طول می‌کشد.
  • aus·steigen شنبه 16 مهر 1401 18:06
    پیاده شدن، خارج شدن از وسیله نقلیه
  • die Aussicht شنبه 16 مهر 1401 18:05
    چشم انداز، نما، دید Die Aussicht von dem Berg ist herrlich. چشم انداز از کوه فوق‌العاده است. Mit mehreren Fremdsprachen hat man gute Aussichten im Beruf. با زبان‌های خارجی بیشتر، آدم چشم‌انداز کاری خوبی دارد. Von diesem Turm hat man eine tolle Aussicht. از این برج آدم چشم‌انداز خیلی عالی‌ای دارد. سایت بیاموز
  • die Aussage شنبه 16 مهر 1401 18:03
    1. گفته، نظر 2. اظهارات، گفته، شهادت سایت بیاموز
  • der Ausklang شنبه 16 مهر 1401 18:02
    پایان (موسیقی)، انتها
  • aus·füllen شنبه 16 مهر 1401 18:01
    کاربرد واژه ausfüllen به معنای پر کردن از ausfüllen برای اشاره به عمل "پر کردن فرم" استفاده می‌شود. ausfüllen یا پر کردن یک فرم به معنای وارد کردن اطلاعات مورد نیاز در فرم است. از این فعل برای کاربردهای دیگر "پر کردن" (مثل پر کردن یک لیوان آب) استفاده نکنید. سایت بیاموز
  • der Ausflug شنبه 16 مهر 1401 18:00
    کاربرد واژه Ausflug به معنای سفر واژه Ausflug در این کاربرد معنایی مشابه "گردش" یا "سفر تفریحی" در فارسی دارد. Ausflug یک سفر کوتاه است که معمولاً با هدف تفریح و بازیابی انرژی انجام می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید: "ein Ausflug nach Heidelberg" (یک سفر تفریحی/گردش به...
  • der Ausdruck شنبه 16 مهر 1401 17:58
    اصطلاح، عبارت
  • auf.stehen شنبه 16 مهر 1401 17:57
    بلند شدن، بیدار شدن um (Uhr) aufstehen در (ساعت) بیدار شدن Ich muss immer um vier Uhr aufstehen. من باید همیشه ساعت چهار بیدار شوم. Ich stehe jeden Morgen um sechs Uhr auf. من هر صبح ساعت شش بیدار می‌شوم. von dem Tisch/aus dem Bett aufstehen از روی چیزی بلند شدن Ich stehe vom Stuhl auf. من از صندلی بلند می‌شوم. Sie...
  • die Auktion شنبه 16 مهر 1401 17:57
    حراج، مزایده
  • auf·räumen شنبه 16 مهر 1401 17:54
    مرتب کردن، تمیز کردن das Zimmer/die Schublade/... aufräumen اتاق/کشو/... مرتب کردن Bitte räum dein Zimmer auf. لطفاً اتاقت را مرتب کن. سایت بیاموز
  • auf·passen شنبه 16 مهر 1401 17:52
    1. حواس جمع بودن، توجه کردن Er passt im Unterricht nicht richtig auf. او در کلاس حواسش درست جمع نبود. 2. مواظب بودن، مواظبت کردن Pass auf, ein Auto! مواظب باش، یک ماشین! Wir müssen aufpassen. ما باید مواظب باشیم. auf etwas (Akk.) aufpassen مواظب چیزی بودن Ich muss zu Hause bleiben und auf die Kinder aufpassen . من...
  • die Auflösung شنبه 16 مهر 1401 17:47
    1. کیفیت Ich kaufte einen neuen Fernseher mit hoher Auflösung. من یک تلویزیون جدید با کیفیت بالاتر خریدم. 2. فروپاشی 3. راه حل Was ist die Auflösung dieser Aufgabe? جواب این تمرین چیست؟
  • auf.hören شنبه 16 مهر 1401 17:44
    1. تمام شدن، پایان یافتن، متوقف شدن Der Film hört gleich auf. فیلم تازه تمام شد 2. تمام کردن mit etwas (Dat.) aufhören چیزی را تمام کردن [به پایان رساندن] Wann hörst du mit der Arbeit auf? چه زمانی کارت را تمام می‌کنی؟
  • die Aufgabe شنبه 16 مهر 1401 17:42
    1. تکلیف Das ist eine schwere Aufgabe. این یک تکلیف سخت است. 2. وظیفه eine Aufgabe ausführen/übernehmen/... وظیفه‌ای /انجام دادن/برعهده گرفتن/...
  • der Aufbau شنبه 16 مهر 1401 17:40
    ساخت، مونتاژ، سرهم بندی
  • der Artikeltanz شنبه 16 مهر 1401 17:36
    Artikeltanz: Hören Sie die Nomen und tanzen Sie
  • der Arbeitsplatz شنبه 16 مهر 1401 17:31
    محل کار، فرصت شغلی
  • der Arbeitgeber شنبه 16 مهر 1401 17:30
    کارفرما
  • an.sehen شنبه 16 مهر 1401 16:47
    Sehen simply means “to see” while ansehen would translate “to look at”. The latter has a direction, an intend which the former lacks. I see you in the bakery - ich sehe dich in der Bäckerei. I look at the painting in the museum - ich sehe mir das Gemälde im Museum an. Quora
  • an.rufen شنبه 16 مهر 1401 16:42
    1. تلفن کردن، تلفنی صحبت کردن jemanden anrufen به کسی زنگ زدن Kann man Sie anrufen? آیا کسی می‌تواند با شما تماس بگیرد؟ [آیا می‌توانم به شما تلفن بزنم؟] 2. کمک خواستن، مراجعه کردن Sie haben die Gerichte angerufen. آنها به دادگاه مراجعه کردند. Warum wird die UN nicht angerufen? چرا از سازمان ملل کمک نخواستید؟ jemanden...
  • der Anruf شنبه 16 مهر 1401 16:39
    تماس تلفنی Ich warte auf einen Anruf aus Berlin. من منتظر یک تماس از "برلین" هستم. سایت بیاموز
  • die Anrede شنبه 16 مهر 1401 16:37
    خطاب، عنوان Du darfst im Brief die Anrede nicht vergessen. تو نباید در نامه عنوان را فراموش کنی. Du solltest "Sie" als eine höfliche Anrede verwenden. تو باید از "شما" به‌عنوان خطاب مودبانه استفاده کنی. سایت بیاموز
  • an·kommen شنبه 16 مهر 1401 16:35
    1. رسیدن Wann kommt dieser Zug in Hamburg an? این قطار کی به هامبورگ می‌رسد؟ zu Hause ankommen به خانه رسیدن 2. اهمیت داشتن Es kommt mir nicht darauf an. این برای من خیلی اهمیت ندارد. 3. فراگرفتن Angst kam mich an. ترس وجودم را فراگرفت. 4. مورد استقبال قرار گرفتن Das Buch kommt bei den Leuten an. کتاب مورد استقبال...
  • die Angabe شنبه 16 مهر 1401 16:30
    مشخصات اطلاعات سایت بیاموز
  • an·fangen شنبه 16 مهر 1401 16:29
    شروع کردن شروع شدن 1.Hier fängt die Bahnhofstraße an. 1. از این‌جا خیابان "بانهوف" شروع می‌شود. 2.Wann fängt das Konzert an? 2. کنسرت چه ساعتی شروع می‌شود؟ etwas (Akk.) anfangen چیزی را شروع کردن Wann fangen wir die Sitzung an? جلسه را کی شروع می‌کنیم؟ سایت بیاموز
  • an·bieten شنبه 16 مهر 1401 16:27
    عرضه کردن ارائه کردن، تعارف کردن کاربرد anbieten به معنای ارائه کردن فعل anbieten در معنای اصلی به معنای ارائه کردن چیزی است. اما زمانی که در مورد غذا مورد استفاده قرار گیرد معنایی نزدیک به "تعارف کردن" خواهد داشت، مثلاً "Kaffee anbieten" (قهوه تعارف کردن/قهوه آوردن). زمانی که از anbieten برای یک...
  • am meisten شنبه 16 مهر 1401 11:45
    بیشترین (صفت)
  • das Alter شنبه 16 مهر 1401 11:44
    سن
  • 250
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • صفحه 8
  • 9