-
bitten um
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:51
um wiederholung bitten درخواست تکرار جمله در dict.cc to ask sb. to repeat jdn. um Wiederholung bitten
-
die Bitte
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:43
درخواست، خواهش
-
der Bildschirm
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:29
نمایشگر مانیتور، صفحه نمایش
-
bilden
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:27
ساختن، شکل دادن
-
bieten
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:23
پیشنهاد کردن، ارائه کردن jemandem etwas (Akk.) bieten به کسی چیزی را پیشنهاد کردن Er hat mir für den alten Wagen noch 800 Euro geboten. او به من برای آن ماشین قدیمی 800 یورو پیشنهاد کرد.
-
bewerten
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:21
ارزیابی کردن، قضاوت کردن، تخمین زدن Der Kunde kann die Qualität des Produktes bewerten. مشتری میتواند کیفیت محصول را ارزیابی کند.
-
die Bewegung
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:20
تحرک، حرکت Sie brauchen mehr Bewegung. Sie müssen regelmäßig spazieren gehen. شما به تحرک بیشتری نیاز دارید. شما باید به صورت منظم قدم بزنید.
-
die Betriebsfeier
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:06
the company party مهمانی شرکت گوگل ترنسلیت
-
der Betreff
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:04
موضوع، مطلب Der Betreff darf nicht mehr als 100 Zeichen enthalten. مطلب اجازه ندارد که بیش از 100 کاراکتر داشته باشد.
-
die Bestellung
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:03
سفارش Der Kellner hat unsere Bestellungen verwechselt. پیشخدمت سفارش ما را اشتباه گرفت
-
bestellen
چهارشنبه 20 مهر 1401 18:01
1. سفارش دادن، سفارش خرید دادن Wir möchten bestellen, bitte. ما میخواهیم سفارش دهیم، لطفاً. etwas (Akk.) bestellen چیزی را سفارش دادن Wir haben Pizza bestellt. ما پیتزا سفارش دادیم. etwas (Akk.) online bestellen چیزی را آنلاین سفارش دادن Ich habe die Konzertkarten online bestellt. من بلیطهای کنسرت را آنلاین رزرو...
-
besonders
چهارشنبه 20 مهر 1401 17:57
بهطور ویژه بهویژه، بهطور خاص (قید) کاربرد واژه besonders به معنای به طور ویژه besonders در این کاربرد معادل دقیقی در فارسی ندارد. از این واژه معمولا برای اشاره به برجسته بودن یک چیز یا متفاوت بودن آن از بقیه استفاده میشود، مثلا در عبارت "das ist besonders gut" (این به طور خاصی خوب است) واژه besonders خاص...
-
besondere
چهارشنبه 20 مهر 1401 17:54
خاص، ویژه (صفت) Das ist ein ganz besonderes Essen. این کاملا یک غذای خاص است.
-
besichtigen
چهارشنبه 20 مهر 1401 17:53
بازدید کردن، دیدن، دیدن کردن کاربرد واژه besichtigen به معنای بازدید کردن واژه besichtigen معنای تا حدی نزدیک به "بازدید کردن" در فارسی دارد. از besichtigen برای اشاره به رفتن به یک محل خاص با هدف دیدن چیزی یا دیدن کردن از محل استفاده میشود. از besichtigen معمولاً برای اشاره به دیدن کردن از مکانهای جذاب...
-
die Beschreibung
یکشنبه 17 مهر 1401 10:04
توصیف، شرح
-
beschreiben
یکشنبه 17 مهر 1401 10:02
شرح دادن، توصیف کردن
-
beruflich
یکشنبه 17 مهر 1401 10:01
از نظر شغلی (قید) .Sie ist beruflich sehr erfolgreich. او از نظر شغلی بسیار موفق است. Was machen Sie beruflich? از نظر شغلی چه کار میکنید؟ [شغل شما چیست؟]
-
der Beruf
یکشنبه 17 مهر 1401 09:59
کار، شغل، حرفه Ich bin Bergmann von Beruf. من معدنچی هستم. Was ist Ihr Beruf? شغل شما چیست؟
-
die Bergbahn
یکشنبه 17 مهر 1401 09:58
قطار کوهستانی
-
das Beratungsgespräch
یکشنبه 17 مهر 1401 09:57
مشاوره (ترجمه گوگل) consultation
-
bequem
یکشنبه 17 مهر 1401 09:54
راحت Diesen Sessel finde ich sehr bequem. به نظر من این صندلی خیلی راحت است. Im Supermarkt einkaufen ist sehr bequem. در سوپرمارکت خرید کردن خیلی راحت است.
-
das Belgien
یکشنبه 17 مهر 1401 09:53
بلژیک
-
bekommen
یکشنبه 17 مهر 1401 09:51
1. دریافت کردن، گرفتن etwas (Akk.) bekommen چیزی را دریافت کردن [گرفتن] Haben Sie meinen Brief bekommen? آیا نامه من را دریافت کردهاید؟ 2. خریدن، گرفتن etwas (Akk.) bekommen چیزی خریدن [گرفتن] Was bekommen Sie? چی میگیرید [میخواهید چی سفارش دهید]؟ 3.خوردن (برخورد و کتک خوردن و ضربه خوردن) Willst du, dass wir alle...
-
bekannt
یکشنبه 17 مهر 1401 09:43
معروف، شناخته شده، مشهور Dieses Lied ist sehr bekannt. این آهنگ خیلی معروف است
-
behalten
یکشنبه 17 مهر 1401 09:41
نگه داشتن کاربرد واژه behalten به معنای نگه داشتن واژه behalten در معنای نگه داشتن به نگه داشتن یک چیز در مالکیت خود است. مثلا "?Behältst du den Hund" (سگ را نگه می داری؟). behalten نشان می دهد که یک چیز در مالکیت کسی که در حال حاضر مالک آن است یا آن را در دست دارد می ماند. البته behalten گاهی میتواند به...
-
die Begrüßung
یکشنبه 17 مهر 1401 09:40
خوش آمدگویی، سلام و احوال پرسی
-
begrüßen
یکشنبه 17 مهر 1401 09:39
خوش آمد گفتن، سلام کردن jemanden begrüßen به کسی خوشآمد گفتن [سلام و احوالپرسی کردن] Der Gastgeber begrüßt seine Gäste. میزبان به مهمانهایش خوش آمد گفت. Sie begrüßte alle ihre Gäste persönlich. او شخصا به همه مهمانهایش خوش آمد گفت. سایت بیاموز
-
das Befinden
یکشنبه 17 مهر 1401 09:37
nach dem befinden fragen احوال روحی و جسمی را جویا شدن در dict.cc داریم به عنوان اسم : 1. health ، state of health 2. condition 3. opinion در بیاموز داریم به عنوان فعل sich befinden قرار داشتن در dict.cc به عنوان فعل داریم: 1. to decide 2. to adjudge
-
beenden
یکشنبه 17 مهر 1401 09:25
تمام کردن
-
bearbeiten
شنبه 16 مهر 1401 18:10
ویرایش کردن، ادیت کردن