کتاب آلمانی منشن

عناوین یادداشت‌ها

  • herzliche Grüße دوشنبه 9 آبان 1401 10:25
    با احترام (در انتهای نامه)
  • liebe Grüße دوشنبه 9 آبان 1401 10:16
    با احترام (عبارت)، (در انتهای نامه)
  • Grüß Gott دوشنبه 9 آبان 1401 10:14
    روز بخیر در اتریش
  • der Grünkohl دوشنبه 9 آبان 1401 10:14
    کلم برگ
  • Grüezi دوشنبه 9 آبان 1401 10:13
    سلام (حرف ندا)، (واژه خوشامدگویی در سوئیس)
  • das Gleis دوشنبه 9 آبان 1401 10:11
    ریل (قطار) 1.Der ICE nach Berlin hält heute an Gleis 12. 1. قطار تندرو به‌سمت برلین امروز روی ریل 12 می‌ایستد.
  • gleichfalls دوشنبه 9 آبان 1401 09:50
    برای شما هم، شما هم همینطور، تو هم همینطور Schöne Feiertage! – Danke, gleichfalls. تعطیلات زیبایی داشته باشید! - ممنون، شما هم همینطور
  • gleich دوشنبه 9 آبان 1401 09:49
    1. یکسان، مشابه (صفت) 2. فورا، بدون درنگ، بلافاصله (قید) 3. درس، دقیقا (قید) 4. مانند (مثل) 5. الان، فورا (حرفه اضافه)
  • die Gewürzgurke دوشنبه 9 آبان 1401 09:42
    ترشی خیارشور
  • gewinnen دوشنبه 9 آبان 1401 09:38
    پیروز شدن برنده شدن، بردن
  • das Getränk دوشنبه 9 آبان 1401 09:38
    نوشیدنی
  • das Gestell دوشنبه 9 آبان 1401 09:37
    قفسه، چهارچوب، بدنه
  • das Gespräch دوشنبه 9 آبان 1401 09:36
    گفت‌وگو مذاکره، جلسه
  • die Geschwister دوشنبه 9 آبان 1401 09:35
    خواهر و برادر Ich habe keine Geschwister من هیچ خواهر و برادری ندارم
  • das Geschnetzelte دوشنبه 9 آبان 1401 09:34
    برش گوشت (نوعی غذای سوئیسی)
  • geschieden دوشنبه 9 آبان 1401 09:33
    مطلقه طلاق‌گرفته، جداشده Ich bin seit drei Jahren geschieden. من الان سه سال است که طلاق گرفته‌ام [مطلقه هستم]. Meine Kollegin ist geschieden. همکار من مطلقه است.
  • das Geschenk دوشنبه 9 آبان 1401 09:31
    هدیه، کادو Danke für das schöne Geschenk. بابت هدیه زیبا ممنون.
  • geöffnet دوشنبه 9 آبان 1401 09:29
    باز (صفت) Der Laden ist samstags bis 16.00 Uhr geöffnet مغازه شنبه‌ها تا ساعت 16 باز است
  • genießen دوشنبه 9 آبان 1401 09:27
    لذت بردن Ich habe meinen Urlaub genossen من از تعطیلاتم لذت بردم
  • genau سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:08
    دقیق، دقیقا
  • gemeinsam سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:07
    مشترک، به طور مشترک، با هم (صفت)
  • der Gegenstand سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:05
    شی، چیز
  • gefallen سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:05
    1. خوش آمدن، پسندیدن، دوست داشتن
  • das Geburtsdatum, -daten سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:04
    تاریخ تولد
  • geboren sein سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:01
    متولد شدن Ich bin in Zagreb geboren. من در "زاگرب" متولد شدم.
  • das Gebiet سه‌شنبه 3 آبان 1401 10:01
    منطقه ، ناحیه، محوطه Große Gebiete des Landes sind Wüste. ناحیه بزرگی از این کشور بیابان است.
  • geben: es gibt سه‌شنبه 3 آبان 1401 09:59
    وجود دارد
  • geben سه‌شنبه 3 آبان 1401 09:59
    دارای معانی متعدد 1. دادن معانی دیگر در بیاموز
  • der Gasthof سه‌شنبه 3 آبان 1401 09:57
    مهمانخانه، مسافرخانه
  • das Fußballspiel سه‌شنبه 3 آبان 1401 09:56
    مسابقه فوتبال