مطلقه طلاقگرفته، جداشده
Ich bin seit drei Jahren geschieden.
من الان سه سال است که طلاق گرفتهام [مطلقه هستم].
Meine Kollegin ist geschieden.
همکار من مطلقه است.
هدیه، کادو
Danke für das schöne Geschenk.
بابت هدیه زیبا ممنون.
باز (صفت)
Der Laden ist samstags bis 16.00 Uhr geöffnet
مغازه شنبهها تا ساعت 16 باز است
لذت بردن
Ich habe meinen Urlaub genossen
من از تعطیلاتم لذت بردم
دقیق، دقیقا