fertig (sein)

صفت

آماده، تمام، خسته


آماده:

Bist du fertig? 

 آماده‌ای؟


تمام، کامل شده، تمام شده:

Wenn ich mit der Arbeit fertig bin, gehe ich nach Hause. 

وقتی کار من تمام شد به خانه می‌روم.


خسته:

Das war ein schlimmer Tag. Ich bin total fertig. 

امروز روز بدی بود. من کاملاً خسته‌ام.

feiern

جشن گرفتن

der Fehler

خطا، اشتباه

fehlend

صفت

غایب

fehlen

فعل

نبودن، وجود نداشتن، کم بودن