denn

1. چون به این دلیل که، زیرا، چراکه (حرف ربط)

Ich kann nicht kommen, denn ich bin krank. 

من نمی‌توانم بیایم، چون من مریضم.

Ich lerne jetzt auch Portugiesisch, denn ich möchte nach Südamerika reisen. 

من حالا زبان پرتغالی هم یاد می‌گیرم، زیرا دوست دارم به آمریکای جنوبی سفر کنم.

کاربرد واژه denn به معنای چون

حرف ربط denn در آلمانی معنایی مشابه "چراکه" یا "چون" در فارسی دارد. از denn برای اتصال دو جمله به صورت شرایط + دلیل استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

"Ich kann nicht kommen, denn ich bin krank" (من نمی‌توانم بیایم، چون من مریضم.)

در این مثال عبارت اول (Ich kann nicht kommen) شرایط را نشان می‌دهد و عبارت دوم که پس از denn قرار گرفته (ich bin krank) دلیل این شرایط را مشخص می‌کند.

بیاموز


2. ببینم (بیان دوستانه در جمله پرسشی) بگو ببینم

3.

4. 

بیشتر در بیاموز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد